معلمان روستای سادیان
سلام دوباره خدمت همه هم روستایی های عزیز سادیانی
هرچند ما بسیاری از معلمان روستا رو ندیدیم و فقط اسمشون رو شنیدیم
ولی به هر حال یادشون مساوی با خاطره درس خوندن هرکدوم از ماست یادشون به خیر
تو دوره ما آقای جعفری راننده سرویس معلم ها بود و یه بخشی از خاطرات ما
یادم هست وقتی برف می اومد و ساعت از هشت عبور می کرد ولی ماشین آقای جعفری از دو راهی بیداش نمی شد
صدای هیاهوی بچه ها تو کوچه ها بلند می شد ؛ انگار تمام دنیا رو به ما دادن
باهم مرور می کنیم اسامی معلمان و اساتید روستا رو که هرکدوم از ما و نسل گذشته و آینده ما مدیون اونا هستیم :
آقایان :
اکبر مشتی حسین
اکبر مدیر یا آخوند
کارجو
قائم مقامی
معلم درس اکابر ابراهم رضایی
سروی
سعد آبادی
نظیفی
جاریانیرزاقی
و ...
اگر کسی از قلم افتاده حتما یادآوری کنید ...
موذنان روستای سادیان
سلام دوباره
بخشی از خاطرات مردم روستا برمی گرده به موذنان روستا
به همین مناسبت خوبه یادی کنیم از موذنان باصفای روستا که تو سرما و گرما و صبح سحر به مسجد می اومدند
و با صدای گرمشون مردم رو برای نیایش بیدار می کردند
و در ثواب همه نمازهای اول وقت مردم شریک می شدند
خاصیت دیگه موذنان روستا این بودکه وقتی صداشون بلند می شد همه احساس می کردند روستا زنده است و نفس می کشه
امیدوارم هیچ وقت صدای اذان زنده روستا قطع نشه
ان شاء الله
اینم اسامی موذنان روستا از قدیم تا الان
خواهشمندم اگه کسی از قلم افتاده حتما بفرمایید اضافه کنیم.
ماشاء الله آسیابانآق حسین ...حاج ابراهیم ابراهیمیحاج محمد اسماعیلی احمد عباسی
علیرضا عباسی
حاج عباس خیرخواه
مصطفی علیزاده
و ...
دامداران روستای سادیان
آسداقا (سید آقا)
دایی اکبررئیس (پدر حاج رضا)
ماشاء الله آسیابان
رضاباقی
حسین شعبانی
حاج حسینعلی افضلی
آق حسین افضلی
عباس غفاری
محمود صباغی
آق دایی
حسین عباس
مسلم آقدایی
محمد ماشاء الله
حاج حسن صباغی
محمود اقدستا
یاد همشون به خیرباشه ...
قاریان قرآن روستا
خداوندتمام گذشتگان را غریق رحمت کند
یادش به خیر
وقتی صدای بلندگو برای اعلام ختم یاهفت یا سال کسی بلند می شد همه منتظر بودند تا صدای یکی از چند قاری قرآن روستا را حتما از بلند گو بشنوند
واقعا شنیدنی بود صدای قرانشان
بنابراین نمیشه یادشون نباشیم
و شاید نامردی باشه وقتی یادشون می افتیم براشون خیراتی نکنیم
بنابراین به اسم هرکدوم رسیدیم و خاطرات و خوبی هاشون یادمون اومد حداقل برای هرکدام صلواتی خیرات کنیم :
حاج حسین طالبی (یا همون حسین مشهدی)
علی حبیب یا علی نقی زاده
حاج حسینعلی
ماشاء الله آسیابان
حاج عباس خیرخواه
و ...
اگر کسی خاطرتون هست حتما بگید ...
دعاخوانهای روستا
خدا رحمت کنه تمام گذشتگان رو که هرکدوم به اندازه توانشون خیرشون به مردم می رسید.
هرکسی به شکلی مشارکت می کرد یه عده در ساخت و ساز اماکن عمومی فعال بودند و عده ای دیگر در نذری دادن و عده ای هم در کارهای دیگر.
امروز می خوام یادی بکنیم از دعاخوانهای روستا که واقعا وقتی اسمشون میاد آهنگ دعاشون در ذهن زنده میشه که انگار همین الان صداشون رو می شنوی :
یه عده شون در قید حیات هستند که ان شاء الله خدابهشون عمر بده و یه عده هم به رحمت خدا رفتن که براشون آرزوی آمرزش و مغفرت می کنیم .
امیدوارم اگر کسی از قلم افتاده بود شما بفرمایید اضافه کنم:
آق حسین افضلی
ماشاء الله آسیابان
رضا آق مدی (افضلی)
حاج ابراهیم ابراهیمی
عباس خیرخواه
ماشاءالله زارعی
و ...
تاریخچه مذهبی روستا
سلام ؛ انصافا مردم سادیان مردمی انقلابی ، معتقد ، مذهبی و متدین هستند و تا یادم هست در مناسبتهای مذهبی سنگ تمام می گذاشته اند.
لازمه یاد کنیم از اساتید توانمندی مانند حجج اسلام دهقانی ، مجیدی ، انصاری ، یگانه ، ملایی و ... که از قدیم الایام در ارشاد مردم نقش داشته اند.
و از آیات و حجج اسلامی که تاکنون در روستای سادیان حضور پیدا کرده اند :
حضرت آیت الله یثربی رحمه الله علیه امام جمعه فقید شهرستان کاشان
آیت الله نمازی امام جمعه محترم کاشان
آیت الله حایری شیرازی حفظه الله امام جمعه قبل شیراز
آیت الله مقتدایی حفظه الله مدیر قبلی حوزه های علمیه کشور
آیت الله بوشهری مدیر فعلی حوزه های علمیه
استاد گرانقدر حجت الاسلام عابدی حفظه الله
حجت الاسلام حسن زاده آملی آیت الله زاده استاد فرزانه حسن زاده آملی حفظه الله
آیت الله امامت حفظه الله
آیت الله سید جواد گلپایگانی حفظه الله فرزند مرجع تقلید حضرت آیت الله گلپایگانی رحمه الله علیه
حجت الاسلام سید محمد باقر گلپایگانی استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم
آیت الله سیفی مازندرانی حفظه الله استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم
همچنین حجت الاسلام والمسلمین قرائتی حفظه الله
در همین جا به مناسبت ، اسامی روحانیان و طلاب روستا رو هم اضافه می کنیم :
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابوالفضل اسماعیلی رحمه الله علیه مدیر فقید حوزه های علمیه منطقه کاشان
روحانی شهید علی آقا جعفری رحمه الله علیه
جناب حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمد رضا اسماعیلی امام جمعه محترم گلپایگان
جناب حجت الاسلام والمسلمین شیخ ابراهیم عباسی امام جماعت محترم فعلی روستای سادیان
حجت الاسلام والمسلمین علیزاده
حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمد مهدی اسماعیلی
و مهدی اسماعیلی سادیانی
یادباد آن روزگاران یادباد ...
وقتی جناب آقای حسن طالبی یا آقای جویپا از طرف جهاد فیلم می آوردند و از بلندگو اعلام می شد تقریبا کسی نبود که توی مسجد نیاد برای فیلم دیدن و مردم سراپا چشم و گوش بودند و هیجان فوق العاده ای در هنگام دیدن فیلم داشتند و طبیعتا فیلمهای اون زمان بیشتر درباره دفاع مقدس بود و مردم آنچنان محو فیلم می شدن که انگار خودشون هنرپیشه فیلم هستن و حتی با حرکت یک هنربیشه به سمت دشمن صداشون بلندمی شد که مواظب باش عراقی بشت خاکریزه و گاهی هم مثلا در یک صحنه تیر اندازی داد می زدن بزنش بزنش و ...
راستی یادم رفت بگم قبل از نمایش فیلم یه نفر از جهادی ها در باره قصه فیلم توضیح میداد.
یادش به خیر
یادش به خیر
روزگار مدرسه اونم تو مدرسه سادیون بایین کنار کمر خرابه که حیاطش سینه کشی تبه بود صفایی داشت
زنگ تفریح ها بچه ها هرکدوم یه چیزی با خودشون می آوردند یکی انار یکی تخمه یکی غازی نون یکی جوزقند یکی کشمش یکی ...
بعد تو حیاط شروع می کردیم به بازی
بازیهای رایج اون زمان هم چندتاشون بیشتر یادم نیست اگه شما یادتونه اضافه کنید :
لی لی که ما بهش می گفتیم خونه بازی
یه قل دوقل با سنگ و لوبیا و نخود
طناب بازی
هفت سنگ
بالا بلندی
گرگم بازی
وسط بازی
طناب کشی و ...
سلام
شعری که تقدیم می کنم از سروده های آقای حسن طالبی سادیانی شاعر خوش ذوق سادیانی است که بسیار زیبا و معنا داره امیدوارم به دلتون بچسبه :
حال عمرم بگذشته است زشصت مدتی هست شدم بازنشست
رمقی نیست دگر در بدنم گشته فرسوده زهر سوی تنم
فکر کردم بروم باز به ده چونکه برکار من افتاده گره
منکه عمریست خورم نان تره خوش بود کاسه سرشیر و تره
تخم مرغی که بود بومی و ناب دل ما گشته زدوریش کباب
بروم گه سر کندوی عسل کز گل و لاله بیاید به عمل
میوه تازه بچینم از باغ از سماور بخورم چایی داغ
سبزی تازه وآن بوی بهار در سرسفره به هر شام و نهار
هم توی کوه شکاری بزنم دست در زلف نگاری بزنم
چشمه جوشان بود و آب زلال روزی مردم ده هست حلال
راستی ده چه هوایی دارد پرگل سبزه صفایی دارد
ده پر از سبزه و کوه و باغ است خوب بازار طبیعت داغ است
الغرض سوی ولایت رفتم بادلی شاد و رضایت رفتم
دیدمی ده شده زیبا و قشنگ خانه ها گشته همه رنگارنگ
آب از چاه برون آمده است آب و برق وتلفن آمده است
هست شورا پی آوردن گاز گره از بخت همه گردد باز
راهها همه گردد آسفالت بهتر از شهر شده راه دهات
ده ما راستی آباد شده دل مردم همگی شاد شده
گفتم از باغ صفایی گیرم وزگل و سبزه نوایی گیرم
دیدمی باغ چومن افسرده وان درختان همگی پژمرده
گفتم این باغ چرا آب نشد مثل باغ حاجی ارباب نشد
گفت آن چشمه ندارد آبی ای برادر تومگر در خوابی
باید اول بروی دهداری یک تقاضا ببری بسیاری
گر پذیرند نسازند و تو بعد چندی بشود نوبت تو
تانکر آب بیارند از شهر شیرآن بازکنی همچون نهر
من از این گفته دل افسرده شدم چون درختان همه پژمرده شدم
رفتمی تا که از آن گوش و کنار تخم مرغی برخم بهر ناهار
کبعلی گفت که اندر دفتر همه را من بنویسم یکسر
تخم مرغ و کره و ماست و پنیر میوه تازه و سبزی و شیر
عسل کشک و مربا و قرا جمله از شهر بیارم فردا
گفتم اینها که تو گفتی یکجا به سوی شهر برفت از ده ما؟
گفت دیگر ممه را لولو خورد آن بساطی که تو می دیدی مرد
دل همی از سخن او زد جوش شدم از گفت و شنیدن خاموش
شب تاریک شد و موقع خواب دل من بود از این وضع کباب
شب چه گویم که چه آمد به سرم چندماهی است از آن شب پکرم
یک طرف شیون و غوغای شغال یک طرف دود زچاه های ذغال
تادم صبح معذب بودم چه بگویم چه در آن شب بودم
صبح ناگاه مرا خواب ربود شدمی فارغ از آن شیون و دود
ناگهان سخت پریدم از جا با صدای خرهمسایه به پا
اینکه تنها خر این آبادی است عرعرش باعث شور و شادیست
چون طبیعی است همین هم خوب است زین سبب نزد همه محبوب است
نیست دیگر خبر از مرغ و خروس جای آن آمده صابون عروس
ده چو شهریست که آباد شده وان صفاها همه برباد شده
گل بی خار کجا چیده کسی نوش بی نیش کجا دیده کسی
طالبی هست مثل از قدما نتوان داشت خدا و خرما
اینم یه شعر زیبا در باره روستای سادیان امیدوارم لذت ببرید
گر بیایی یک دمی اندر دیار سادیان
مقدمت را گل بریزند در بهار سادیان
مردمی که می کنند وصف شمال
گوئیا هرگز ندیده سبزه زار سادیان
صادرات مملکت زینجا بود
چرخ این کشور بگردد از دلار سادیان
مردمی دارد به عالم بی نظیر
روی میهمان باز باشد باغ و بار سادیان
روز و شب فکر نماز و روزه اند
گوئیا جز این نباشد کار و بار سادیان
اهل غیبت ، اهل تهمت نیستند
گشته شیطان لعین هم تارو مار سادیان
سیب سرخ دسته سرخه با انار آبدار
میوه از جنت بچیند باغ دار سادیان
در قیامت می شود ثابت قدم
هرکه بگذارد قدم اندر گُدار سادیان
عاشق روی حسین و پیرو خط حقند
آن شهیدانی که باشند در مزار سادیان
افتخار دارد «بنابه» با «مرق»
چون که واقع گشته اند اندر کنار سادیان
علی آقا طالبی سادیانی
