سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... دیده دل هایمان را از آنچه مخالف دوستی توست، کور گردان . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
سادیان ، سادیانی ، سادیو ، سادیون ، مرق ، سادیان مرق ، باباافضل ، سادیان ، شعر ، حسن طالبی سادیانی ، سادیان در اشعار ، شعر سادیان ، سوتال خوری ، تفریح های روستایی ، سادیان ، سوتال ، ، شعر ، سادیان ، روستای سادیان ، سادیانی ، سادیونی ، سادیو ، شکار گنجشک ؛ تیرکمان ؛ گنجشک خوری ، گوشت گنجشک ؛ روستای سادیان ؛ ، فیلم قدیمی ، جهاد سازندگی ، فیلم در مسجد ، قالی بافی ؛ چله ، پود ؛ قالی بافی در قدیم ؛ تابستان های قدیم ؛ ق ، معلمان قدیمی ، معلمان روستا ، روستای سادیان ، سادیان ، قدیم ترها ، موذنهای روستا ، موذن ، روستای سادیان ، اسامی قرآن خوانهای روستا ، قرآن خوانی ، قدیم ترها ، روستای سادیا ، بازیهای مدرسه ای ، خاطرات مدرسه ، خاطرات قدیم ، مدرسه در قدیم ، پس جوره ، گردو ، پاییز ، باد پاییزی ، قدیم ، خاطرات مدرسه ، خاطر ، تخم مرغ ، لانه کلاغ و کبوتر ، سرگرمی های قدیمی ، قدیم روستا ، تف ، ترقه ، ترقه های دست ساز ،بازیهای قدیم سادیان ، قدیم سادیان ، ساد ، دامداری ، دامداران سادیان ، گله داران روستا ، سادیانی ها ، دعاخوانهای قدیمی روستا ، قدیم ، سادیان قدیم ، سادیان ، رانندگان روستای سادیان ، روستای سادیان ، رانندگان ، سادیان ، امامزاده ، سادیون ، سادیانیها ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :31
بازدید دیروز :5
کل بازدید :49153
تعداد کل یاداشته ها : 44
103/9/7
3:2 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
[1]
روستایم را دوست دارم مثل همه روستایی ها ، مردمانش را کوچه هایش را ، سادگی هایش را ، اسمش را ، گذشته اش را و ... خلاصه اینکه عاشقش هستم پس برایش می نویسم ... مهدی اسماعیلی سادیانی

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

شاهزاده موسی وعیسی علیهم السلام

 شاید یادتون بیاد که در حدفاصل سادیون بایین و سادیان بالا و در کنار قبرستان روستا یه ساختمان کوچک از سنگ و گل بود که معروف بود به شازده مساب یا شازده موسی که به مرور زمان خراب شد وسقفش ریخت ؛ یادم هست بچه که بودیم به اونجا سر می زدیم و یه تاقچه سیاه شده از دود چراغ داشت که برای گذاشتن فانوس نفتی و شمع تعبیه شده بود .

تا یادم هست مردم روستا و خصوصا خانمها خیلی بهش معتقد بودند و برای حل مشکلاتشون اونجا می رفتن و چراغ می گذاشتن و در این اواخر که خراب شده بود می رفتن و به تیرهای سقف اتاقش که ریخته بود نخ می بستند و حاجت می خواستند.

خیلی از قدیمی ها و ریش سفیدها هم خواب دیده بودند که اینجا امامزاده است اما به همت مرحوم حجت الاسلام اسماعیلی هراندازه که می شد برای پیدا کردن امامزاده تلاش شد اما متاسفانه اثری یافت نشد.


93/7/14::: 6:59 ع
نظر()